جدول جو
جدول جو

معنی روده کور - جستجوی لغت در جدول جو

روده کور
قسمت ابتدایی رودۀ بزرگ که شبیه کیسه است و در انتهای آن زائدۀ آپاندیس قرار دارد، رودۀ اعور
تصویری از روده کور
تصویر روده کور
فرهنگ فارسی عمید
روده کور
(دَ / دِ یِ)
معاء اعور. (لغات فرهنگستان). رجوع به روده و معاء اعور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روده اعور
تصویر روده اعور
قسمت ابتدایی رودۀ بزرگ که شبیه کیسه است و در انتهای آن زائدۀ آپاندیس قرار دارد، رودۀ کور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روده کوچک
تصویر روده کوچک
رودۀ باریک، از قسمت های دستگاه گوارش که پس از معده قرار دارد و شامل دوازدهه، رودۀ صائم و ایلئوم است و طول آن در انسان از انتهای معده تا ابتدای رودۀ بزرگ نزدیک به هشت متر و قطرش ۳ سانتی متر است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روز کور
تصویر روز کور
آنکه نمی تواند در روز ببیند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روده شو
تصویر روده شو
وسیله ای با لولۀ لاستیکی برای شستشوی معده
فرهنگ فارسی عمید
(رَ دَ / دِ)
آنکه کار وی رندیدن چوب یا فلزات باشد. آنکه با رنده کردن چوب و فلزات آنها را صاف و تراشیده و هموار بکند. رنده کننده. رجوع به رنده و رنده کاری و رنده کردن شود
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ زَ دَ / دِ)
روزه خوار. رجوع به روزه خوار شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ یِ چَ / چِ)
رجوع به روده شود
لغت نامه دهخدا
(رو رَ)
قصبه ای است در ایالت بنارس از کشور هندوستان. در حدود ده هزار جمعیت دارد که هزارتن از آنان را مسلمانان تشکیل میدهند. خرابه های قلعه ای قدیمی در آنجا برپاست. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه از شهرستان بوشهر واقع در 36هزارگزی جنوب شرقی گناوه و در کنار رود خانه شور. منطقه ای است جلگه ای، و هوایی گرم مرطوب دارد و سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از چاه تأمین میشود و محصولش غلات و خرمای دیمی، و شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
شهرکی است میان بم و جیرفت (به ناحیت کرمان) آبادان و با نعمت بسیار. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
نام یکی از شعب مصب یا دلتای رود کارون است و چون قسمی از آنرا گل و لای فراگرفته بدین نام موسوم شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 43)
لغت نامه دهخدا
تصویری از روده بر
تصویر روده بر
از خنده روده بر شدن، بسیار خندیدن: (نزدیک بود از خنده روده بر شود)
فرهنگ لغت هوشیار